پیوندها
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همه- رادیو سانست - دانلود صوتی مجموعه داستان آب و هوای چند روز سال
- رادیو سانست - دانلود صوتی مجموعه داستان آب و هوای چند روز سال
- جبر خوابیدن
- .
- .
- ما نسل موش قطبی ها
- پنجره - The Last story
- راک
- کمدی الهی
- آلبوم های زیر زمینی
- حکم نهایی استیون هاوکینگ: خدایی در کار نیست
- رادیو سانست
- خاصیت اندوه
- .
- فوبیا ی جنگل و مه
بایگانی
- دی 1393 1
- آذر 1393 1
- آبان 1393 6
- مهر 1393 8
- شهریور 1393 1
- خرداد 1393 1
- اردیبهشت 1393 1
- اسفند 1392 6
- آذر 1392 1
- آبان 1392 3
- مهر 1392 2
- مرداد 1392 4
- تیر 1392 2
- خرداد 1392 7
- اردیبهشت 1392 9
- فروردین 1392 2
- اسفند 1391 1
- بهمن 1391 1
- دی 1391 2
- آذر 1391 1
- آبان 1391 2
- مهر 1391 13
- شهریور 1391 6
- مرداد 1391 11
- تیر 1391 9
- خرداد 1391 13
- اردیبهشت 1391 9
- فروردین 1391 14
- اسفند 1390 2
آمار : 75723 بازدید
Powered by Blogsky
... از رؤیا شروع می‌شود
یک روز برمی‌گردی. می‌آیی. از من زودتر. پشت در پنهان می‌شوی. وقتی آمدم، در را باز میکنم، چشم‌هایم را از پشت با کف دستهایت محکم می‌پوشانی. بعد، وقتی توی دستهایت چرخیدم و خندان رو به تو برگشتم، می‌خندی. می‌گویی جانان من... غربتت تمام شد. من آمدم. سلام...
حامد ایمانی
دوشنبه 22 اسفند 1390 ساعت 10:33
مبارکه...
اون یک روز... اون یک روز... همه ی روزای آدم به گا میره برای اون یک روز...
چقدر عکس و متن رو دوست داشتم
من دو تا کامنت نداده بودم؟!
بله دو کامنت داده بودید. اما سیستم بلاگ اسکای متاسفانه چون امکان فرستادن نظر به صورت خصوصی نداره کامنت هایی رو که شخصی تر باشند و عمومیت کمتری داشته باشند رو به عنوان خصوصی تلقی میکنم.
ماهیگیر...ماهیگیر...
مبارکه.لینک میکنیم
یک خیابان با درخت های شانه به شانه، و بارانی که می بارید آرام. من بودم و یک پیاده روی خلوت با آدم هایی که چتر بالای سر داشتند و دست در دست می رفتند. جهان ساکت بود، ازدحام از ذهن من آغاز می شد و می رسید به کفپوش خیس خیابان. غریب بودن یعنی همین. یعنی یک شهر با تو نفس بکشد و تو به جستجوی چشم هایی باشی که تو را همانطور که هستی ببیند. غریب بودن یعنی همین. یعنی همان لحظه گنگی که چراغ سبز می شود برای رفتن و تو از حرکت می مانی به تماشای آدمها و شانه ها و دست ها. یک خیابان با درخت های شانه به شانه، با آدم هایی که شانه به شانه می روند پی حرفی که شنیدنی ست. غریب بودن یعنی همین.یعنی دنیا دنیا که نگاهت کنند،دنیا دنیا که صدایت کنند، دنیا دنیا که با تو همقدم شوند باز تو بمانی و نگاه خسته و صدایی که به گوش نمی رسد و قدم هایی که می رود اما ... باران می بارید و من می باریدم و جهان ساکت بود، ازدحام از ذهن من آغاز می شد...
خیلی خوب بود
ازدحام از ذهن من آغاز می شد...
عالی بود...
هم عکس... هم متن...
دیگر غریب نشو
در دنیای مجازی هم هستند..
همه غاصبان اندیشه و خرد و خانه.
خونه جدید مبارک
به به مبارکه،عکسش چقد نازه،متنت هم....
سلام
خیلی ...
گم میشی وقتی هم که پیدا میشی خودتو نشون نمیدی !!
ما به کسانی عشق ورزیدیم که هیچ گاه باران خیسشان نکرده بود...وشبی زیر ریزش اشکهایمان غرق شدند...
بله
البته امکان نطر خصوصی هست ولی تو قالب های خود سایت لحاظ شده. آخه من یه ماه اومدم بلاگ اسکای
اهااا که اینطور
سلام
آخرین جمعه ات بهاری عزیز [گل]
سپاس
سلام
گاهی اوقات فکر کردن به بعضی ها ناخودآگاه لبخندی روی لبانمان می نشاند !
چه حس زیبایی ست !
چقدر دوست دارم این لبخندهای بی گاه را
و چه بیشتر دوست می دارم این بعضی ها را ...
سلام
خوبی ؟
کجایین ؟
نیستین کلا ؟؟!!