پدیده ی فیس بوک به نظرم بیشتر از هر چیز توهم دیده شدن میدهد، در حالی که حقیقتن تاثیر و دیده شدن و هویت یافتنی در کار نیست...
نفهمیدن درست فیس بوک، از کار میاندازد. فلج میکند.
(یاد روزگار رونق وبلاگ نویسی بخیر!.. حداقل نویسنده ی آماتوری برایت خودت میشدی.)
انگار وبلاگ تنها جایی ست که آدم هنوز خودش است.
دیده شدن؟!!!من از یه جایی همه عکسامو بستم و بیشترم پست ngoها رو شیر میکنم .....اگه فضای سیاسی اینجوری نبود هیچ جایگاهی برام نداشت فک کنم،اگه الان معتاد نشده باشم البته
سلام.
حالا فقط وبلاگ نویسان واقعی موندن....وصف حال گویان و وبلاگ های دو سه ماه همه منتقل شدن به استاتوس های فیس بوک.
حامد وقتی این نوشتتو خوندم..روزهای گذشته از بدو ورودم به این دنیای مجازی جلوی چشمم اومد... و اینکه تو یکی از دوستهای زندگیم شدی...
ممنونم. لطف داری. منم دوستان واقعن خوبی از طریق وبلاگم پیدا کردم