بعد میبینی از یکجایی به بعد دیگر نمیشود. نمیشود که با یکی فیلم ببینی، با یکی دیگر در یک تختخواب بخوابی!، با یکی دوست داشته باشی هی بیرون بروی و قدم بزنی، با یکی گپ بزنی و سیگار بکشی و... از یکجایی به بعد دوست داری تمام این یکیها، بشود یکی. فقط همان یکی باشد ولاغیر...
دقیقا ولی حامد این نقطه بدترین نقطه ای که آدمی بهش میرسه چون ایده آلیست میشی و نمیتونی اون یکی رو پیدا کنی
یکی ...
یک یکی ناب که همه ی دوست داشتنی ها با او و به او ختم میشن !