-
رادیو سانست - دانلود صوتی مجموعه داستان آب و هوای چند روز سال
سهشنبه 9 دی 1393 23:07
(لینک دانلود مستقیم در سایت کتاب گویا): صوتی مجموعه داستان آب و هوای چند روز سال نوشته آیین نوروزی/ نشر نگاه راوی: حامد ایمانی
-
رادیو سانست - دانلود صوتی مجموعه داستان آب و هوای چند روز سال
یکشنبه 16 آذر 1393 15:07
دانلود صوتی مجموعه داستان آب و هوای چند روز سال نوشته آیین نوروزی/ نشر نگاه راوی: حامد ایمانی دانلود بخش اول دانلود بخش دوم
-
جبر خوابیدن
جمعه 9 آبان 1393 04:13
همیشه از بحث در مورد جبر و اختیار فراری بودم اما یک چیز این زندگی واسم مسلمه که حداقل یک سوم اون رو که مجبور به خوابیدنیم اسیر جبر هستیم. با این حرفها هم که خواب لذته و این زندگی مسخره رو همون بهتر که بخوابیم و اینکه در اون دو سوم بقیه ش چه گلی زدیم به سر خودمون و بقیه کاری ندارم. برای من یکی خوابیدن یک جبره. دوس دارم...
-
.
جمعه 9 آبان 1393 04:11
انسان چنان بر سرنوشت خودش متزلزل است که حتی علمی ترین و روشن ترین آدم ها هم گاه خرافی می شوند. تا بوده همین بوده... خیالی نیست.
-
.
سهشنبه 6 آبان 1393 21:11
-
ما نسل موش قطبی ها
یکشنبه 4 آبان 1393 01:15
کشته شدن کوچکترین جاندار دردناک است چه برسد به اعدام و قتل یک انسان... نیمه شب گذشته وقتی خواندم این خانم قرار است اعدام بشود و برای آخرین ساعات عمر ش طلب دعا شده بود واقعن متأثر شدم... اما خداوندا قبل از دروغ و خشکسالی و قبل از حتی بی عدالتی این مملکت رو از **جوگیری** نجات بده که مایه ی همه ی بدبختی های ما در طول...
-
پنجره - The Last story
یکشنبه 4 آبان 1393 00:41
-
راک
جمعه 2 آبان 1393 17:11
- به نظر من هم موسیقی راک تنها چیزی ست در دنیا که همانقدر شور انگیز و عصیان گر است محزون و غم انگیز هم هست...
-
کمدی الهی
چهارشنبه 30 مهر 1393 23:43
در مطالعه ی کمدی الهی دانته، کتابهای اول و دوم که شرح سفر شاعر به قعر جهنم و بعد کوه برزخ است با داستانی پر کشش و خواندنی طرف هستی. و شرح ملاقات با کلی آدم مشهور و سرشناس و اهل حال! سرگرمت میکند اما در کتاب بهشت از آنجایی که ویرژیل دانته را (یواشکی!!)ترک میکند و به جهنم باز میگردد (انگار ویرژیل هم میدانسته چه خبر...
-
آلبوم های زیر زمینی
پنجشنبه 24 مهر 1393 14:16
-
حکم نهایی استیون هاوکینگ: خدایی در کار نیست
دوشنبه 14 مهر 1393 23:44
آدم مذهبی و خدا ترسی نیستم. طبیعتن این پیام استیون هاوکینگ هیچ احساسی در من به وجود نمی آورد به جز... راستش دلم میسوزد...برای همه آن قصه ها... برای همه اعصار و قرون و همه ی انسانهایی که از هزاران سال پیش با ترس ،امید و گاه اشک رو به آسمان و یا کوه المپ کرده و گمشده ی غول پیکر، قهار و گاه مهربان خود را جستجو می کرده...
-
رادیو سانست
پنجشنبه 10 مهر 1393 22:36
... بعضی ترانه ها یه دنیا خاطره و احساس زنده میکنند مثل بعضی بوها، عکس ها، مکان ها، روزها...
-
خاصیت اندوه
پنجشنبه 10 مهر 1393 15:43
اندوهم را دوست دارم. این از سر شرقی غمگین بودنم نیست. اندوه قوی است و از همه چیز بالاتر میایستد. خاصیت دارد. در برابر شکوهش همه چیز کوچک است. همه چیز خندهدار است. اندوه، قفلی است که کاسب خسته بردر مغازهاش میزند و میرود ناهار و مشتری گدا و دارا هردو با یک تابلو مواجه میشوند: من نیستم. اندوه صاحبعزایی است که به...
-
.
چهارشنبه 9 مهر 1393 14:09
حالا میدانم آن پوزخند همیشگیام به سرنوشت چه ریشهاش میان جوانی و سن کم بوده. حالا میتوانم به سطحی از تقدیر معتقد باشم که درک کنم جلوی بسیاری از جریانهای زندگی نمیشود ایستاد یا برای انجام بسیاری از کارها دیر شده.... حالا روی خیلی از خاطراتم خاک نشسته٬ کمرنگ شده یا زخم میان دواستخوان را سابیده و رفته....
-
فوبیا ی جنگل و مه
پنجشنبه 3 مهر 1393 22:01
-
از "وای فای" متنفرم
پنجشنبه 3 مهر 1393 00:22
از "وای فای" متنفرم؛ همه ی آن لحظاتی که دور همیم و از هر هفت نفر، شش نفر توی قاب های کوچک درخشان توی دست هایشان گم می شوند، محض آن یک نفر جا مانده توی "گروپ"! متنفرم از "وای فای"، آن به آن سکوت دور هم نشینی های بکر، کافه های قشنگ، جشن های کوچک، و همه ی لحظات لطیف دیگری که جادوی چشم های...
-
شهر اشباح
چهارشنبه 19 شهریور 1393 01:08
شهر اشباح شاهکار مسلم میازاکی و از بهترین انیمیشن های تاریخ سینما. دیگر چه؟ به حکم کلیشه و مکررات لابد ستایش از تخیل و خلاقیت بی کران کارگردان ... اما اگر این است پس چگونه حاصل این تخیل چنین آشنا می نماید و خویشاوند با روان ما و رویا هامان؟ بسیار بوده اند بزرگانی در تاریخ که سینما را از حضیض سود و سرمایه و دیگر...
-
سهمی از روزها
چهارشنبه 7 خرداد 1393 16:28
-
.
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393 01:53
-
.
چهارشنبه 21 اسفند 1392 01:57
-
از دفتر شعر
جمعه 9 اسفند 1392 23:30
آخر به چه درد می خورد آفتاب اسفند این که جای پای تو را آب کرده است.. شمس لنگرودی
-
سایههای خیال - آینه سیاه
دوشنبه 5 اسفند 1392 14:38
سریال آینه سیاه / فصل اول/ 10 دقیقه ی ابتدایی قسمت اول: «نیمهشب به نخستوزیر انگلستان زنگ میزنند و از رختخواب بیرونش میکشند. چند دقیقه بعد او در ربدشامبر همراه چهار نفر دیگه به صفحه تلویزیون خیره شدهاند. شاهزاده انگلیس دزدیده شده و گریان در این ویدئو خواسته گروگانگیران را مطرح میکند. قبل این که خواسته را بگوید...
-
مینویسد و میخوانَد ـ شعری از اُنسی الحاج
یکشنبه 4 اسفند 1392 15:33
ازنفسافتاده، ساختهی ژانلوک گُدار براساسِ داستانِ فرانسوا تروفو دستی دو دست دو دستِ کوچک که دست نمیزنند به چیزی غیرِ سایه غیرِ برف غیرِ آتش لبی دو لب دهانی که باز نمیکند لب به چیزی غیرِ عشق پیشانیاش چه کشیده است مثلِ سفر دو چشم که اسیر میکنند موهایی که صاعقه میزند صدایی چه صدایی مثلِ دستی که خواب میکُنَد تنی...
-
سایههای خیال
یکشنبه 4 اسفند 1392 14:09
Her از آن فیلمهاییست که گفتن دربارهاش برایم اصلن آسان نیست. باید بیشتر فکر کنم. نوشتن دربارهاش دستکم در این لحظه از زندگی ام آسان نیست. باید پیش خودم مرورش کنم و به صحنههایی فکر کنم که هنوز دست برنداشتهاند از سرم... (+)
-
سایههای خیال
یکشنبه 4 اسفند 1392 13:53
به نظرم کانت بود که گفته بود هیچ چیز ارزش آسمان پر ستاره را ندارد، و یک وجدان آسوده را... (+)
-
.
سهشنبه 12 آذر 1392 02:33
امشب تو سرم هی صدا میپیچه.. عینهو صدای گرگر یه آبگرمکن سوراخ
-
عشق یا مغناطیس
دوشنبه 27 آبان 1392 13:37
حداقل با خودمان رو راست و صادق باشیم و حساب دوست داشتن را از عشق جدا کنیم و از این به بعد عشق را "مغناطیس جسمی!" بنامیم. اصلن بیاییم برای این نام کمپین حمایتی راه بیندازیم. باشد که رستگار شویم..!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 آبان 1392 00:30
یکی از آرزوهای قدیمی و هم چنان پا بر جای من کار کردن در فانوس دریایی بوده... که یه اتاق دنج اون بالا داشته باشم با کلی کتاب و یه آرشیو از موسیقی هام. البته در نسخه ی جدیدی از آرزوم گفتم بد نیست یه همکار دختر هم اونجا پیشم باشه که از سر تصادف ! عاشقش هم شده باشم خراب! و بعد اون هی تند تند برام چای بریزه...! زندگی این...
-
.
یکشنبه 26 آبان 1392 23:19
همه ی این فکر و خیال ها غروبی وقتی از خواب بیدار شدم به ذهنم هجوم آورد. توی رختخواب دراز کشیده و با چشمانی مات به سقف خیره شده بودم. نمی دونم یهو چطور یاد حرف اون کتاب افتاده بودم که می گفت بزرگ ترین نعمت زندگی ما اینه که با دوستانمون پیر میشیم. بعد در خیال- خودم رو آیرون منی تصور کردم که زندگی جاودانه دارد و عمر و سن...
-
.
جمعه 12 مهر 1392 15:02
همیشه ی خدا بودن در یه سری موقعیت ها و شنیدن و دیدن یه سری چیزا اول گیج و بعد سخت غمگینم میکنه... امروز صبح در حالی که یه دستش قیچی بود و مشغول موهام و با یه دستش گوشی گنده ش رو گرفته بود و تند تند اس ام میداد میگفت بزرگترین اشتباهی که یه پسر در این روزها ممکنه ازش سر بزنه اینه که دل ببنده به یکی از این دخترای نسل...