وقتی جهان آوار می شود
همیشه دَمِ آخر یک لحظه هست
که می شود چشم ها را به آوار دوخت
دست ها را به ترس سپرد
و در تنهایی ویران شد
می شود هم
دست در بغلِ یار انداخت
چشم در چشم اش
و فکر کرد:
زیبایی اش چه بی پایان بود...
عکس: نمایی از فیلم "زندگی دوگانه ورونیکا"
وقتی
نیستی
... هیچ
فکری
حریف
خاطره هایمان
نمی شود ...
چرا ننوشتین شعر از آقایِ حسین سناپور؟!
صبح روزی که این شعر رو یادداشت کردم نام شاعر رو متاسفانه فراموش کردم ببنویسم. و عصر همون روز که قصد داشتم در وبلاگ بزارمش در خاطرم نبود نام شاعر و در گوگل به اشتباه نام حسین سینایی سرچ کردم که مطمئن شم اما چیزی دستگیرم نشد. ممنوم که اسم ایشون رو یادداوری کردید
زن و بچه مردم رد میشه آآآآآ