انگار قالبی داریم برای واکنشهایمان در مواجهه با هر اتّفاقی. زلزله آمد و حجم عکسها و پیامها و توصیهها بسیار بود. خیلی. خیلی زیاد. بعد از آن امّا، اکنون در مرحلهی بعدی هستیم. در جایی که آرامآرام قضیه طنز میشود. جملههای سوزناک به جملههای طنزآمیز تغییر میکند. آنهمه توصیههای جدّی، به توصیههای خندهدار بدل میشود. نوار بهداشتی و کمبود آن در ابتدا واقعن نوار بهداشتی بود امّا در این مرحله، نوار بهداشتی آن معنای اوّلیهی خود را ندارد و یک معنای دیگر دارد. کمبود آب نیز. پیام بازیگران و چهرههای سرشناس در مرحلهی نخست یک مسئله بود و الآن یک چیز دیگر شده است. امّا مرحلهی بعد چیست؟ خیلی مشخّص است، مرحلهی بعدی فراموشی ست.
اینور آبیها، آنور آبیها، همهی ما، خاصّه بنده، به شکل غمانگیزی ایرانی هستیم. خیلی غمانگیز. خیلی آقا.
اتفاقا بحث بین منو دوستم بود که ایرانی در هر زمینه ای برای چند ثانیه دقیقه یا ساعت جو گیر میشن.. جوگیرانه عاشق میشن.. جوگیرانه فداکار میشن..جوگیرانه پست میشن و............... و بعد هیچ.............
به تنهایی
راهی که تو انتخاب کرده ای
جاده ناهموار،جاده ای که برگشتی ندارد
یک روز دوباره روشنایی ات را پیدا خواهی کرد
خودت که میدانی؟؟
................................
اتفاقا تو فیس بوک نوشته بودم که رسانه شدیم و میتونیم کژژژژژ بدیم،دقیقا فکرمو مشغول کرده بود،ولی میدونی زندگی به همه داره سخت میگذره و ......
هیچی توجیحش نمیکنه ول کن حق با توئه:(
سلام
روز چیدن میوه های شاداب استجابت دعا و عید سعید فطر بر شما و خانواده ی محترم مبارک باد [گل]