The One Where They All Turn Thirty


سی‌سالگی آغاز یک دوران تازه است برای خیلی‌ها، آغاز به صلح رسیدن با جهان، دست کشیدن از خواب‌ها و فراموش کردن دیوانگی‌ها؛ یک جایی هست که خیال می‌کنی جنگیدن دیگر فایده‌ای ندارد، که عوض کردن دنیا کاری است احمقانه و ناممکن ؛ یک جایی هست که احساس می‌کنی افتاده‌ای توی سراشیبی و با هر قدم از قله و آرزوهایت دورتر می‌شوی، یک جایی هست که تسلیم خستگی می‌شوی و تن می‌دهی به محافظه‌کاری و آرامش و ثبات از دور خوش‌اش.همین چیزهاست لابد، که از سی‌سالگی یک تراژدی می‌سازد، روایت مرگ قهرمانی که قرار بود شکست ناپذیر باشد. تا دیوانگی‌ها اما هستند، تا چیزهایی وجود دارند که می‌شود برای‌شان جنگید، تا شهوت تغییر جهان هست، سی سالگی از راه نمی‌رسد؛ حالا این روزگار است که باید نگران «سی‌سالگی» باشد، نگران دیوانه‌هایی که سی را پشت سر گذاشته‌اند، شقیقه‌هایشان خاکستری شده و زخمی‌اند، اما همچنان به جنگیدن فکر می‌کنند.

(+)

نام و عکس این پست از اپیزود 14 فصل 7 سریال دوستان گرفته شده است.
نظرات 5 + ارسال نظر
اسماعیل شنبه 18 آذر 1391 ساعت 08:21 http://esmaeil212.persianblog.ir/

درود.
چقدر این نوشته نزدیک نزدیک بود.
قهرمان شکست ناپذیر....پایان شکت ناپذیری های یک آرمانگرای فداکار...و تبدیل شدن به یک محافظه کار و منتقد غر غرو و بی تفاوت .

لیلی جمعه 24 آذر 1391 ساعت 18:41 http://1tirazhe.blogfa.com

سلام
مگه به سی سالگی رسیدی حامد !!؟؟

بهله

افسانه شنبه 25 آذر 1391 ساعت 14:51

یده پست فرزانه افتادم در تولد سی سالگی ش یادته؟

امیر یکشنبه 26 آذر 1391 ساعت 22:41

خیلی حال کردم

الناز دوشنبه 27 آذر 1391 ساعت 19:48 http://http://parvazeandishe.blogfa.com/

سلام پدر بزرگ خوبی؟؟؟؟؟؟؟
بابا دیگه پیر شدی ؟؟؟

عزیزممممم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد