شب بود بیابان بود زمستان بود
بوران بود سرمای فراوان بود
یارم در آغوشم هراسان بود
از سردی افسرده و بیجان بود
از بهر آن سیمینبر خوشگل
از جسم و جان خود بودم غافل
میکوشیدم بهرش از جان و دل
میبردمش با خود سوی منزل
گیسویش، از باد و باران گشته آشفته
در مویش گویی مروارید غلتان خفته
این ترانه زمستانی زیبا، شب تابستانی ما رو که ساخت، شما هم بشنوید:
حالا اگه از اون ترانه خوشتون اومده اینجا میتونید چند ترانه دیگرش رو هم بشنوید
شب بخیر